آیتالله هاشمی بنا دارد بازهم یک انتخابات دیگر را تجربه کند. او در گفتوگویی اعلام کرد که «من در مجلس نمیتوانم شرکت کنم، ولی بنا دارم در خبرگان شرکت کنم.»قطعی شدن حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت در انتخابات خبرگان، تضمینی برای رقابتی شدن این انتخابات به ویژه در شهر تهران است. هاشمی و طیف نزدیک به او از یک سو و مخالفان وی نیز از دیگر سو، میتوانند رقابتی داغ را برای این غیر سیاسی ترین نهاد ایران را رقم بزنند.انتخابات مجلس خبرگان رهبری در تهران میتواند میزان مشروعیت و مقبولیت هاشمی و مخالفان او را در نزد مردم مشخص کند. در این میان قرار گرفتن هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی رودروی هم اوج این رقابت است.انتخابات پنجمین دوره انتخابات خبرگان میتواند وزن سیاسی این دو آیتالله را در سپهر سیاست ایران معلوم کند. آنها میتوانند در رقابتی رودرو میزان محبوبیت خود را در بین بسنجند و ببیند که مردم به خیمه هاشمی میروند و یا زیر علم مصباح سینه میزنند.در دوره چهارم این مجلس، هاشمی رفسنجانی یک میلیون پانصد هزار رای آورد و مصباح یزدی هشتصد هزار رای و همین نشان میدهد که هاشمی محبوبیت بیشتری از مصباح یزدی در بین مردم دارد. انتخابات اسفند 94 بازهم میتواند نشان دهد که مردم ایران کدام تفکر را برای اداره کشور ترجیح میدهند.شاید برای درک بهتر رابطه این دو آیتالله خالی از لطف نباشد داستان این دو روحانی سرشناس کشور را باهم یک بار دیگر مرور کنیم.داستان سیاسی این دو روحانی تاثیرگذار ایران در سالهای آغازین دهه 90 و در عصر تازهای که حسن روحانی آن را رقم زده است، وارد فضایی تازه شده است. به جز دهه 60، که مصباح یزدی نقش تاثیرگذاری در فضای سیاسی ایران نداشت و برعکس هاشمی رفسنجانی، ریاست مجلس و فرماندهی جنگ را برعهده داشت، این دو همیشه در تقابل قرار داشتند.هاشمی در میانه میدان، مصباح مرد پشت پردهاوج رقابت این دو آیتالله اما از سال 84 و انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. هاشمی رفسنجانی در میانه میدان بود و مصباح یزدی در پشت پرده در حمایت از احمدی نژاد به صحنه آمده بود. مصباح یزدی اعتقاد داشت که به قدرت رسیدن دوباره هاشمی رفسنجانی زمینه بازگشت تفکر تکنوکراتها و سرمایه دارها را فراهم میکند، اما پیروزی احمدی نژاد زمینه ساز بازگشت انقلاب به خط اصلی خود بعد از 16 سال است و با همین استدلال، نقش پدر معنوی جریان احمدی نژاد را به عهده گرفت.پیوند مصباح و احمدی نژاد سبب شد تا آنها بتوانند از سد بزرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی بگذرند تا بعد از شهید رجایی بازهم پست ریاست جمهوری ایران به یک مکلا برسد. احمدی نژاد که در دولت هاشمی، به استانداری رسیده بود با حمایت مصباح یزدی، شمشیر خود را برای هاشمی رفسنجانی از رو بست و در هر سخنرانی، در هر همایش و حتی در جلسات هیئت دولت از دشمنی به نام هاشمی رفسنجانی سخن به میان آورد، و این استراتژی دولت، زمینه ساز لبخند رضایت رئیس موسسه امام خمینی شد.اما محمود احمدی نژادی که با دست کشیدن از هاشمی رفسنجانی، نشان داده بود، سیاستمدار قابل اعتمادی نیست، پدر معنوی خود را نیز دور زد و اعلام کرد در سال 84 بدون تکیه به هیچ گروه و فردی توانسته پیروز انتخابات شود.همین سخنان و نگاه مرید و مرادی احمدی نژاد به اسفندیار رحیم مشایی باعث شد، تا آیتالله مصباح هم در کنار هاشمی رفسنجانی ردای مخالفت با دولت احمدی نژاد را بر تن کند تا بعد از سالها این دو آیتالله در مورد احمدی نژاد و مشایی یک کلام شوند. هاشمی و مصباح هر دو، جریان انحرافی را خطر جدی برای کشور میدانستند.چهارسال دوم احمدی نژاد و سازهای ناکوک او در قبال حوزههای علمیه، قوای مقننه و قضائیه، مجمع تشخیص مصلحت نظام و موسسه امام خمینی باعث شد تا هاشمی و مصباح یک دشمن مشترک داشته باشند و آنهم محمود احمدی نژاد باشد و همین معنا باعث شد تا آنها کمتر یکدیگر را مورد خطاب قرار دهند.هاشمی؛ منقتد سربلند، مصباح؛ منتقد شکست خوردهدر این میان اما هاشمی رفسنجانی دست بالا را در قبال مصباح یزدی داشت. هاشمی اعتقاد داشت که در هشت سال گذشته در مورد احمدی نژاد هشدار داده بود و گفته بود که تفکر احمدی نژاد برای کشور ماننده سم مهلک و خطرناکی است. و این در حالی است که مصباح یزدی در سال 84، تنها راه نجات کشور را محمود احمدی نژاد میدانست و حتی او را سرباز واقعی امام زمان میخواند. در فضای سیاسی ایران هاشمی یک منتقد سربلند بود و مصباح یزدی یک منتقد شکست خورده و ناکام.سال 92، اما این دو چهره مذهبی و سیاسی ایران به صورت رسمی را رودروی هم قرار گرفتند. یکی به عنوان حامی حسن روحانی و دیگری به عنوان حامی سعید جلیلی تبدیل به مردهای پشت صحنه انتخابات ریاست جمهوری ایران شدند. اینبار اما مردم با توجه به عملکرد احمدی نژاد و سعید جلیلی طی سالهای گذشته، به تفکر هاشمی رفسنجانی بازگشتند و نامزد مورد نظر او برای انتخابات ریاست جمهوری یعنی حسن روحانی را انتخاب کردند. بسیاری از ناظران سیاسی ایران، حسن روحانی را شبیه ترین سیاستمدار طی سالهای سپری شده از جمهوری اسلامی به هاشمی رفسنجانی میدانند.یک شطرنج ماهرانههاشمی رفسنجانی، فاتح رقابت 24 خرداد در مقابل مصباح یزدی بود. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توانسته بود در یک شطرج سیاسی ماهرانه، با هوشمندی تمام مصباح یزدی و نامزد مورد حمایت او را از صحنه سیاسی ایران خارج کند تا بعد از هشت سال بازهم مردم شاهد بازگشت تفکر هاشمی رفسنجانی به سطح مدیریت قوه مجریه باشند.آیتالله مصباح یزدی بعد از این شکست تاریخی، تبدیل به منتقد اصلی حسن روحانی شد. تا به تنهایی لیدری جریان مخالف دولت که این روزها به دلواپسها مشهور هستند را به عهده بگیرد.او از هر تریبونی برای انتقاد از سیاستهای دولت به ویژه در زمینه سیاست خارجی استفاده میکند.آیتالله مصباح اولین انتقاد جدی خود را بعد از سخنان رئیس جمهور در مورد منتقدین مذاکرات هستهای در سال گذشته بیان داشت و گفت:« متهم می کنند به بی سوادی و کم فهمی و کج فکری و چیزهای دیگر اینها خودشان نصیحت خدا و پیغمبر است ، دوست نمی دارید کسی که شما را نصیحت کند و از شما انتقاد کند، می گویید انتقاد را دوست داریم و حق با مخالف است ولی دروغ می گویید ، طاقت شنیدن یک جمله را ندارید»وی همچنین گفته بود: «خانواده شهدا وارثان این انقلاب شما را نصیحت می کنند که فریب آمریکا را نخورید، دنبال راحت خیالی نروید، این رفاهی که به شما وعده می دهند دروغ است و به آن نخواهید رسید، اگر هم برسید به چه قیمتی؟ عزت مردم را می فروشید ....» بعد از این سخنان، دیگر مصباح به صورت علنی شمشیر خود را برای دولت روحانی از رو بست و از اختلاف مبنایی با دولت تدبیر و امید سخن به میان آورد.او در دیدار با عضو ارشد تیم مذاکره کننده ایران یک سال قبل از توافق هسته ای یعنی عراقچی گفت:« ما انتقادات مبنایی نسبت به دولت داریم که مربوط به موضوع مذاکرات هستهای نیست. نگرانی اصلی ما از این است که سیاستهای فرهنگی دولت که نظیر سیاست تساهل و تسامح دولت اصلاحطلبان است، زمینه را برای فتنهای خطرناکتر از فتنه 88 فراهم کند.» بیان همین سخنان باعث شد که منتقدان نام مصباح یزدی را در ردیف اول مخالفان حسن روحانی بنویسند.او در سخنانی دیگر از تلاش دولت برای تدوین حقوق شهروندی انتقاد کرد و گفت«اگر امروز نیز بحث حقوق شهروندی مطرح میشود که در آن بهائی و مسلمان، انقلابی و ضد انقلاب برابرند، از همان تفکر ناشی میشود. لذا باید احساس خطر کرد وقتی بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، عالیترین مقام کشور بعد از رهبری، سخنی بگوید که بنی صدر هم جرأت گفتن آن را نداشت. هرچند این عده سخن خود را در لفافه و به صورت غیر مستقیم بیان میکنند.»مصباح یزدی در آخرین سخنان خود با کنایه با حسن روحانی سخن گفت و اعلام کرد:« اینگونه نیست که کسی 500 هزار رأی بیشتر آورد خیال کند مالک کشور است و اختیار همه چیز به دستش است بلکه تازه نیاز به نصب رهبر و ولی فقیه دارد.»در آن سو هاشمی رفسنجانی، تمام قد در حمایت از روحانی وارد میدان شد و از امید به فردا سخن گفت و اعلام کرد که روحانی میتواند، مشکلات بوجود آمده در دولت احمدی نژاد را پشت سر بگذارد. هاشمی نقش پدر معنوی دولت روحانی را به عهده گرفته است و تمام تلاش خود را انجام میدهد تا این دولت که با نام تدبیر و امید در میان مردم شناخته شده است، در مسیر موفقیت گام بردارد.هاشمی رفسنجانی در این میان اما برای نشان دادن سختیهای پیش روی دولت روحانی، از کاستیهای زمان احمدی نژاد و میراث به جای مانده از دولت او برای دولت یازهم سخن میگوید و حتی پس از سالها به سفر استانی میرود تا نشان دهد در حمایت از روحانی و دولت عزم جدی دارد.رای مردم و نظر دو آیتاللهاین دو روحانی برجسته، رقابت سختی را در پشت پرده سیاست ایران را آغاز کردهاند و حتی در مسائل اساسی جمهوری اسلامی یعنی رای مردم نیز به تشریح مواضع خود میپردازند. مصباح یزدی اعتقاد دارد که رای مردم مشروعیت ندارد و رای مردم تزئینی است.او اعتقاد دارد که :« کسانی که فرمایشات حضرت امام(ره) را در سخنرانیها و کتابهایشان دیده باشند، میدانند که امام(ره) از لفظ حکومت اسلامی استفاده میکردند، اما از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق میافتد و جهان میخواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سرکار بیاید، امام از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و فهم دیگران باشد.»آیتالله هاشمی اما نظری بر خلاف مصباح دارد و اعتقاد دارد جمهوریت نظام به اندازه اسلامیت نظام دارای ارزش است و در پاسخ به سخنان آیتالله مصباح گفت:« سخنان امام برخاسته از اسلام است و کسانی که میگویند «رای مردم تزیینی است»، دانسته یا ندانسته برای بدنامی اسلام تلاش میکنند.»مصطفی داننده-نامه