در چند هفته اخير شبکه( آي فيلم)، اقدام به پخش مجدد سريال "شوق پرواز" نمود که درباره زندگي خلبان شهيد سرلشکر عباس بابايي بود. اين سريال خوش ساخت را که اتفاقا « يدالله صمدي» کارگردان بنام آذربايجاني اهل مراغه به سفارش بنياد شهيد و امور ايثارگران براي شبکه اوّل سيما ساخته و پرداخته است، به دليل بهره گيري از سوژه ناب، فيلمنامه قوي، لوکيشين هاي جذاب هوايي و استفاده از بازيگران حرفه اي نظير: سيد شهاب الدين حسيني، افسانه بايگان، الهام حميدي و ...، موجب خلق اثري فاخر و ماندگار در عرصه توليد مجموعه هاي دفاع مقدس شد. «شوق پرواز» روايت گر زندگي سرلشكر خلبان عباس بابايي، معاون عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است كه هنگام بازگشت از يك مأموريت برون مرزي، هدف اصابت گلوله پدافند هوايي دشمن بعثي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نايل آمد. سريال شوق پرواز تنها به روايت زندگي شهيد عباس بابايي محدود نمي شود، بلكه دوران زندگي آن شهيد و محيط اجتماعي او چه در آمريكا- که براي تحصيل رفته بود- و چه قبل و بعد از انقلاب را روايت مي كند. در بخشهايي از سريال شوق پرواز کارگردان آگاهانه به جزئيات زندگي خانوادگي و کاري بابايي برش مي زند تا جايي که حتي نمي تواند از تکيه کلام هاي عباس در محيط خانه اش بگذرد (بالام جان!) و يا نظم و انضباط و تدبيرهاي بابايي در کسوت فرماندهي که بي گدار به آب نمي زند که بخش هاي برجسته آن مربوط به سکانس ديالوگ عباس با سعيد که خواستار برخورد پيش دستانه در جنگ هوايي با هواپيماهاي صدامي است و يا سکانس مربوط به تخليه مجروحان کرمانشاهي در فرودگاه مهر آباد است که بر اثر بمباران هواپيماهاي رژيم بعثي عراق مجروح شده بودند. حکايت هاي او در سريال از دوران کودکي، نوجواني گرفته تا تحصيل در آمريکا، عبادت و خودسازي، برخورد با دوستان و همکاران، تواضع در محيط اجتماعي، برخورد با فرزندان و همسرش از او نمونه انساني کامل ساخته است. همو که در حساس ترين شرايط در دفتر ژنرال آمريکايي که براي تأييد فارغ التحصيلي و اخذ مدرک نهايي به آنجا مراجعه کرده بود نماز اول وقتش را اقامه مي کند، در سخت ترين شرايط به جاي نشستن در پشت ميز فرماندهي، در آسمان ها اوج ميگيرد. علي رغم اين که مسئولان رده بالاي ارتش به پاس مجاهدت هاي عباس مي خواهند بصورت تشويقي وي را به حج تمتع بفرستند، اما او در نهايت تواضع و با شناخت موقعيت حساس جنگي، از سفر حج چشم پوشي ميکند و دل به آسمان ها ميزند. اين ديالوگ الهام حميدي( زن عباس بابايي) در لحظات بعد از شهادتش چقدر زيبا و عرفانيست:« عباس! منو به زيارت خانه خدا فرستادي و خودت به ديدار خدا رفتي.» نقل شده كه وي چند روز قبل از شهادتش، در پاسخ پافشاري هاي بيش از حد دوستانش جهت عزيمت به مراسم حج گفته بود: «تا عيد قربان خودم را به شما مي رسانم.» بابايي در هنگام شهادت ۳۷ سال داشت. او اسوه اي بود كه از كودكي تا واپسين لحظات عمر گرانقدرش، همواره با فداكاري و ايثار زندگي كرد و سرانجام نيز در روز عيد قربان، به آروزي بزرگ خود كه درک مقام شهادت بود نائل گرديد و طنين آوازه اش در تاريخ پيچيد: «در عالم سرّي است که جز به بهاي خون فاش نمي شود.» اين فيلم به چندين بار ديدنش مي ارزد. خاصه براي خواص و مسئولاني که دل در گرو منازعات و مجادلات دنيوي دارند. عباس بابايي هاي جنگ ما کم نبودند که کاري کردند کارستان. اما اينک حتي کور سويي از نام و يادشان نيست. البته به رسم معهود همه ساله در مناسبتهاي خاص ،بصورت کليشه اي و يکنواخت مراسم و آيين هايي توسط برخي مسئولان دولتي گرفته مي شود تا مزين بخش صفحات افتخار آميز دوران خدمتي شان محسوب شود! خيلي ها از صدقه سري شهدا و آيين هاي صوري به وزارت و صدارت و وکالت رسيدند و مي رسند! خيلي ها به رتب سرداري و اميري رسيدند! استاندار و فرماندار شدند.... مثنوي هفتاد من شود.! اما جم نشينان استانمان که جامِ جمشيدي در دست دارند، در کجاي اين ماجرا قرار گرفته اند. چرا در کنار توليدات سالانه خودشان در موضوعات مختلف نمي خواهند، نيم نگاهي هم به سوژه هاي بکر و دست نخورده جنگ داشته باشند. نگارنده اين سطور ادعا نمي کند که دست اندر کاران شبکه استاني در خصوص شهدا هيچ کاري نکرده اند؛ اتفاقا به همت برخي از برنامه سازان و مديران بسيجي اين شبکه، در قالب مستند و ترکيبي ساده کارهايي شده اما بحث بر سر اين مسئله است که کار فاخر آن چناني در قالب هاي داستاني ،سينمايي و سريال صورت نگرفته است. البته متهم کردن مسئولان شبکه استاني مشکلي را حل نخواهد کرد. چرا که با عنايت به بودجه هاي کم تخصيصي به مراکز، توليد برنامه هاي فاخر درطبقات الف (نوعي تقسيم بندي توليدات رسانه اي) توقع بيجايي است؛ اما مسئولان و مديران اين شبکه مي توانند در تعامل با برخي نهادهاي انقلابي و اجرايي نظير سپاه عاشورا، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، استانداري و فرمانداري، امور ايثارگران و بنياد شهيد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان فرهنگي و هنري شهرداري و... با تحقيق و پژوهش و نگارش فيلمنامه قوي و مذاکره با کارگردانان بنام ملي اين بار از روي زمين بردارند. نگارنده در فاصله سالهاي ۸۱ - ۷۹ با مدير وقت گروه حماسه و دفاع شبکه يک سيما صحبت ميکردم، ايشان اظهار مي کردند که چرا در آذربايجان(شرقي و غربي و اردبيل و حتي زنجان) مسئولان دست به دست هم نمي دهند تا در خصوص سرداران بنامي چون آقا مهدي و حميد باکري،مرتضي ياغچيان و شهيد شفيع زاده،يک پروژه سينمايي يا مجموعه چند قسمتي توليد بشود. البته آن زمان با خيلي از دست اندر کاران بصورت حضوري مذاکره شد اما متاسفانه همه با مسئله بصورت شعاري و صوري برخورد کردند و عملا کار بخصوصي صورت نگرفت.در حالي که برخي از دستگاهها بودجه هاي فرهنگي کلاني هم دارند که يا آنها را در مسايل غير ضروري و غير حرفه اي مصرف مي کنند و يا در پايان سال به دليل عدم جذب، به خزانه برگشت داده مي شود. نسل فعلي بشدت در پي گزينش و انتخاب است. و نقش بي بديل رسانه ها اعم از: ماهواره، اينترنت و فضاي مجازي در عصر فرا ارتباطات در اين گزينش و انتخاب ها بسيار بالاست.براي اثبات موضوع اهميت رسانه ها به سراغ آمار و اطلاعات مي رويم. لطفا کمي تامل کنيد: « د سال ۷۳ تنها ۳ شبکه فارسي زبان متعلق به منافقين و سلطنت طلبها عليه انقلاب اسلامي فعاليت مي کرد که در سال ۹۱ به ۱۲۵ شبکه فارسي زبان افزايش يافته است. ۱۳ شبکه از اين تعداد مختص نمايش فيلم و سريال هاي مستهجن مي باشد که هويت و فرهنگ انقلاب اسلامي بخصوص جوانان و خانوادهها را به صورت مستقيم هدف گرفته است. در حوزه فضاي مجازي، در حال حاضر بيش از دو ميليارد نفر در دنيا کاربر اينترنت هستند که از اين تعداد بيش از ۲۸ ميليون نفر کاربر در ايران وجود دارد. بيش از ۲ درصد از اين کاربران به خطوط پرسرعت دسترسي داشته و کاربر حرفهاي اينترنت هستند. در هر دقيقه دو هزار عکس در فيس بوک بارگذاري ميشود و در حال حاضر بيش از سه ميليارد عکس و دو ميليون فيلم در يوتيوب موجود است.» (معاون فرهنگي اجتماعي سپاه،به نقل از مشرق نيوز).علي دارابي قائم مقام وقت سازمان صدا و سيما در سال ۸۸ در خصوص ماهواره و رسانه هاي فرا مليتي اين گونه گفته است:« طبق آخرين آمار جهاني ۳۴۷ ماهواره تلويزيوني سراسر جهان را زير پوشش خود قرار دادهاند که از اين تعداد ۳۰۰ شبکه به صورت گستردهاي فعاليت ميکنند و سهم منطقه آسيا از اين تعداد در حدود ۲۱۴ ماهواره است. وي همچنين از راه اندازي ۱۸ هزار و ۲۰۹ شبکه تلويزيوني در دنيا خبر داده که تعداد ۱۱۶ مورد آنها به صورت فعال، کشور ما را زير پوشش خود قرار داده و هدف آنها تضعيف روحيه ديني و ارزشهاي اسلامي جامعه ايران ،تجزيه طلب قومي، تبليغات و بازاريابي مي باشد.»(فردا نيوز ۲۳آبان ۸۸). در صد استفاده کنندگان مردم ايران از ماهواره هم مانند ساير حوزه ها مشخص نيست و آمار و اطلاعات ضدو نقيضي در باره آن داده مي شود. به گفته دارابي، ۴۰درصد مردم ايران در حال استفاده از ماهواره هستند که اين ميزان در حال افزايش مي باشد(سايت خبري فردا نيوز ۲۳آبان ۸۸). و آمار جالب از زبان رييس پليس کشور، فرمانده ناجا با اشاره به نظرسنجي يك نشريه آمريكايي در مورد ميزان استفاده ايرانيان از گيرندههاي ماهواره گفت:« البته من تحقيقات اين نشريه آمريكايي را تاييد نميكنم اما تحقيقات نشان داده كه تنها ۲۰ درصد از شهروندان ايراني از ماهواره استفاده ميكنند.» ( ۷/۴/ ۹۱ به نقل از خبر گزاري ها). اما آمار غير رسمي حکايت از استفاده ۵۰ درصدي ماهواره در ايران دارد. در سال ۷۷ ، از ۶۶ ميليون نفر جمعيت كشور ، ۳۵ درصد جوانان و نوجوانان هر كدام به ميزان دو الي سه ساعت به برنامه هاي ماهواره دسترسي داشته اند.و در حال حاضر ۷۳ درصد جوانان در کشور مخصوصا در استانهاي تهران ، چهارمحال و بختياري ، آ.شرقي و غربي و قم به ماهواره دسترسي دارند. آنچه مسلم است هدف از راه اندازي اين شبکه هاي قارچ گونه علاوه بر ابعاد سياسي در بعد اجتماعي و فرهنگي ، ايجاد انحراف در نوع ارتباطات داخلي خانواده، خيانت همسران به يديگر ، كم رنگ كردن نقش اديان و اخلاق در خانواده ها، زمينه سازي براي استقلال كاذب در جوانان ، گسترش فرهنگ زندگي كردن به جاي ازدواج ، سست كردن رابطه فرزندان و والدين، از بين رفتن حجب و حيا و شرم ميان محارم،گسترش فرهنگ تجمل و مصرف گرايي ، گسترش انحرافات جنسي در ميان جوانان مي باشد. و نگراني عميق تر آنجاست که ۹۰ درصد بينندگان شبكه هاي فيلم و سريال مربوط به ساعاتي است كه تمام اعضاي خانواده در منزل هستند. جان کلام زنگ خطر را سال ها پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي بصدا در آورده اند. اگر مسئولان و دست اندر کاران فرهنگي بيش از اين تعلل و سستي بخرج دهند، در گزينش و انتخاب اشتباه جوانان سهيم و شريک خواهند بود و بايستي در وانفساي قيامت پاسخ دهند.يکي از راهکارهاي کاهش گرايش مردم و بخصوص جوانان به ماهواره ... توليد محصولات نمايشي فاخر و مناسب مي باشد و چه بهتر که بخشي از اين سوژه ها به معرفي اسوه ها و الگوهاي زميني(شهدا) از طريق رسانه ها و خصوصا رسانه هاي سراسري و استان اختصاص داده شود، البته به دور از اغراق و مبالغه. شهداي ما نياز به قهرمان پروري و اسطوره سازي هاي هاليوودي ندارند. اگر واقعيت زندگي آنان صادقانه و با ابزار هنر و رسانه بازگو شود جذبه و ماندگاري شان ابدي خواهد بود.